مضحکه دموکراسی
نبرد طبقاتی در فرانسه
آذر ماجدی

بحرانی عمیق دنیای سرمایه داری را در بر گرفته است. دو سال پیش زنگ های خطر بصدا درآمد. اولین زنگ های خطر با افزایش فروش کتاب سرمایه کارل مارکس همراه شد. نام مارکس مکررا در رسانه های بین المللی پدیدار شد. اعلام شد که جنگ ایدئولوژیکی که پس از سقوط شوروی پایان آن اعلام شده بود، دگر بار با نیرویی جدید آغاز شده است. ایدئولوگ های بورژوایی در صدد دفاع از سرمایه برخاستند. زیاده روی ها، ماجراجویی ها و بی مسئولیتی دنیای مالی، بورس بازی و بانک ها را مسبب این بحران و فقر و فلاکتی که در پی خواهد داشت، نامیدند .

بانک ها یکی پس از دیگری فرو پاشیدند. دولت های بورژوایی یکی پس از دیگری این بانک های ورشکسته را دولتی کردند. بانک ها را نجات دادند. خانه خرابی میلیون ها انسان کارگر و زحمتکش را نظاره کردند. زنگ های خطر گرسنگی گسترده در دنیای "در حال توسعه" و شورش های گرسنکان توسط سازمان ملل و سازمان های بین المللی بصدا درآمد. نرخ بیکاری بسرعت بالا رفت. بسیاری خانه های شان را از دست دادند و به خیل بی خانمان ها پیوستند .

دولت ها با احتیاط بسیار کوشیدند تا خشم طبقه کارگر و انسان های زحمتکش را تحت کنترل درآورند. ابتدا بانک ها را نجات دادند. بیلیون ها دلار برای نجات آنها هزینه کردند. آنگاه یکی پس از دیگری دولت های اروپایی حذف حقوق رفاه و حقوق کارگری را اعلام کردند. سال پیش یونان شاهد اعتراضات وسیع کارگری علیه سیاست ریاضت کشی تحمیل شده توسط دولت های سرمایه اروپا بود. اعلام شد که اسپانیا و پرتقال نیز پا در راهی که یونان پیمود خواهند گذاشت. اعتراضات کارگری در اسپانیا و پرتقال نیز وسیعا شکل گرفت
.
اکنون فرانسه به یک نقطه محوری اعتراضات و مبارزات کارگری علیه حذف حقوق کارگری بدل شده است. اعتراضات وسیع علیه افزایش سن بازنشتگی از 60 به 62 سال محور این اعتراضات است. در اثر این اعتراضات دولت فرانسه کاهش بودجه ایمنی اجتماعی را فعلا معلق اعلام کرد اما بر افزایش سن بازنشستگی پای می فشارد. در ماه اخیر سه اعتصاب وسیع و تظاهرات میلیونی در فرانسه انجام گرفته است.
 
روز سه شنبه 12 اکتبر وسیع ترین اعتراض توده ای در سال های اخیر در فرانسه شکل گرفت. به گفته اتحادیه های کارگری سه میلیون و نیم نفر در تظاهرات شرکت داشتند. اعتصاب نیز بسیاری از امور، ترانسپورت، نقت و غیره را مختل کرده است. رسانه های جهانی این مصاف کارگری را که یکی از بزرگترین اعتراضات کارگری در سال های اخیر است وسیعا گزارش کردند. این اعتصاب و اعتراض بمدت سه روز ادامه خواهد داشت .

"دموکراسی خیابانی قبول نیست !"
علیرغم این اعتراض وسیع که بخش وسیعی از کارگران و کارکنان، دانش آموزان و دانشجویان را به خیابان های فرانسه کشانده است و آمارهای منتشره توسط روزنامه ها که حاکی از آنست که 69 درصد مردم با اعتصاب موافق هستند، نخست وزیر فرانسه اعلام کرده که عقب نخواهد نشست. مفسران و ایدئولوگ های بورژوایی در مصاحبه های رادیویی اعلام می کنند که "دموکراسی خیابانی قبول نیست." اتحادیه های کارگری، بخصوص ث. ژ. ت. و چپ ها را "متهم" می کنند که از دانش آموزان سوءاستفاده کرده اند. آنها را "ابزار" پیشبرد اهداف خود کرده اند. و با اعتراض اعلام می کنند که این یک مبارزه "سیاسی" است !

این تلاش های مذبوحانه نه تنها وقیح، بلکه مضحک است. بدیهی است که این یک مبارزه سیاسی است. این یک جلوه مهم از مبارزه طبقاتی است. دولت دارد یک دستاورد طبقه کارگر و زحمتکشان را حذف می کند و آنها با چنگ و دندان به مقابله برخاسته اند. رویارویی بورژوازی و کارگران بر سر شرایط کار و استثمار یک مبارزه سیاسی است. بعلاوه، این نبرد چهره توهم آور دموکراسی را بخوبی نمایان می کند .

تمام استدلال بورژوازی در اعلام برتری سیستم دموکراسی بر "رای اکثریت" استوار است. این یک توهم بزرگ نسبت به دموکراسی است و در عین حال یک مانع در افشای چهره واقعی دموکراسی. اما اکنون در روز روشن دارند رای اکثریت را زیر پا می گذارند. دولت دست راستی سارکوزی در دفاع از سرمایه و برای حفظ و نجات سرمایه داری بحران زده، با وقاحت اعلام می کند که عقب نمی نشیند و لایحه افزایش سن بازنشستگی را علیرغم اعتراض و مخالفت شدید اکثریت مردم فرانسه به پیش خواهد برد.
 
چه کسی در برابر این زیر پا گذاشتن آنچه از نظر خود بورژوازی، بنیادی ترین خصیصه دموکراسی نام گرفته است، جوابگو است؟ چرا مردم نمیتوانند دولت را بخاطر زیر پا گذاشتن رای اکثریت در آشکارترین شکل آن به زیر کشند؟ در پس این نبرد مهم طبقاتی به این سوالات باید پاسخ گفت. باید چهره واقعی دموکراسی و توهمات گسترده نسبت به آنرا آشکار کرد. نظام دموکراسی بمعنای آزادی برای سرمایه و دیکتاتوری برای کارگر و زحمتکش یعنی اکثریت مردم جامعه است.
 
تمام دولت های اروپایی دارند حقوق شهروندی رفاه و کار را یکی پس از دیگری علیرغم مخالفت مردم می زنند. تمام پول هایی که به بانک داران و سرمایه داران دادند را دارند از مردم پس می گیرند، دارند استثمار بسیار شدید تری را به طبقه کارگر تحمیل می کنند تا از این طریق این بحران سرمایه را نیز پشت سر گذارند. باسم مردم حق شان را می دزند، رفاه شان را کاهش می دهند، دستمزد و حقوق شان را می زنند، استثمار را تشدید می کنند، به جنگ می روند و یک جامعه را به آتش می کشند، و تمام اینها را تحت نام دموکراسی توجیه می کنند. این چهره واقعی دموکراسی است .

زمانی نیز که مردم میلیونی به خیابان ها می آیند، اعلام می کنند: "دموکراسی خیابانی قبول نیست!" این دموکراسی نیابتی است. نمایندگان سرمایه با رای بخشی از مردم به مدت 4 سال به مجلس می روند و هر چه را که اراده می کنند باسم مردم به تصویب می رسانند و بر سر مردم خراب می کنند. ایدئولوگ های دموکراسی و سرمایه نیز اینها را باسم رای اکثریت و دموکراسی برای مردم توجیه می کنند.
 
در این بحران عمیق که میلیون ها نفر در مرفه ترین کشورهای جهان به دامن فقر و فلاکت افتاده اند، و بورژوازی بیشترین تعرض را به زندگی مردم سازمان داده است، در شرایطی که چهره دروغین دموکراسی این چنین آشکار شده است، باید طبقه کارگر برای بدست گرفتن قدرت، به زیر کشیدن سرمایه و قدرت بورژوایی سازمان یابد. سازمان های توده ای و حزبی خود را بسازد. شوراهای کارگری بر مبنای مجامع عمومی منظم و سازمان یابی یک جنبش کمونیسم کارگری گسترده تنها پاسخ این فقر و بیحقوقی و وقاحت آشکار بورژوازی و دولت های آن است. این نبرد طبقاتی درس های بسیار مهمی دارد. این درس ها را باید در مقابل دنیا قرار داد . *